loading...

تشریفات مشهد

بازدید : 78
چهارشنبه 8 فروردين 1403 زمان : 11:05

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه تیم یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به فایده یا ضرروزیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم شغل تو و قومت به کجا مى انجامد. پیامبر پذیرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه نبی یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى انجام دهد و پروردگار بر این قول گواه هست. پس در صورتیکه یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، رسول معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. آن گاه براى هر خویشاوندان از این یهودیان نسخه اى مستقل تنظیم شد. مسئول قول بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهد بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول قسم بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

درین عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم اسیب، در یک مجال براى هر سه بستگان بسته گردیده است. با آن که این متن فقط در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى حرف از قسم شکنى سه بستگان یهودى به فی مابین آمد، تصریح شد‌ه‌است که آن‌ها هنگام ورود رسول خداوند به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با رسول قرار گذاشتند که به فایده و زیان او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته مهم آن که بعدها یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را تحت پا گذارده، قول شکنى را به کمال رساندند. آنان وفادار شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه نبی، همکارى علیه یاران رسول، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، مکر هاى پنهان و آشکار در شب یا روز. با وجود همگی این قیدها و تأکیدها، در آینده خواهیم روئت کرد که برخى از این موسسه ها با تحت پاگذاشتن کلیه این موقعیت، قول خود را نقض کرده، با مسلمان‌ها وارد نزاع شدند. پس هر سه خویشان یهودى که بامسلمانان درگیر شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قول عدم تعدی داشتند.

شاید تصور خواهد شد که هدف پیامبر از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. البته با توجه به سیره نبی گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهد هاى فرستاده خدا به خصوص عهد آن حضرت با یهودیان، استراتژى و طریق اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى نبرد با آن‌ها؛ یعنى در شرایطی‌که یهودیان نقض قول نمى کردند فرستاده هم چنان به آن پاى سد بود. انعقاد عهد ها اپلیکیشن حکومتى آن حضرت بود و غرض از آن، زندگى مسالمت آمیز با دسته هاى متفاوت مثلا مخالفان؛ البته این که آن حضرت از طریق غیب مى دانست که یهودیان عهدوپیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آن‌ها صحبت گفته ـ به فرض این که این آیات پیش از قول شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. در شرایطی‌که این تیم زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان‌ها داشتند مسلماً پیامبر پروردگار با آن ها نمى جنگید. حمله به خیبر هم خلال این که مسبوق به قسم نبود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خواهیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر عهدوپیمان تأکید فراوان داشتند و حتى چنانچه به ضرر او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و پیمان حکمیت هست. در صورتی قریش به قول شکنى دست نمى زد، نبی آفریدگار بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، قسم حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعد از آن که حکمین طبق قرارداد عمل نکردند، آماده مبارزه دوباره با شامیان شد.

بنا به نقل على بن ابراهیم بن هاشم، این سه تیم یهودى تشریفات مشهد نزد رسول آمده، گفتند مردم را به چه مى خوانى؟ فرمود: به گواهى دادن به توحید و رسالت خودم. من کسى هستم که نامم را در تورات مى یابید و علمایتان گفته اند که از مکه ظهور مى کنم و به این حرّه (مدینه) کوچ مى کنم... یهودیان گفتند: آنچه تشریفات مشهد گفتى شنیدیم؛ اکنون آمده ایم با تو صلح کنیم که به فایده یا ضرروزیان تو نباشیم و کسى را علیه تو یارى نکنیم و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوى، تا ببینیم شغل تو و قومت به کجا مى انجامد. پیامبر پذیرفت و قراردادى نوشته شد که یهود نباید علیه نبی یا یکى از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، نه در پنهانى و نه آشکارا، نه در شب و نه روز اقدامى انجام دهد و پروردگار بر این قول گواه هست. پس در صورتیکه یهود این تعهدات را نادیده بگیرد، رسول معبود مى تواند خون او را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را غنیمت بگیرد. آن گاه براى هر خویشاوندان از این یهودیان نسخه اى مستقل تنظیم شد. مسئول قول بنى نضیر حى بن اخطب، مسئول عهد بنى قریظه کعب بن اسد و مسئول قسم بنى قینقاع مخیریق بود. (طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص157 ؛ مجلسى، بحار الانوار، ج19، ص110؛ احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، ج1، ص260).

درین عهدنامه طرف هاى قرارداد به خوبى مشخص اند و پیداست که قرار عدم اسیب، در یک مجال براى هر سه بستگان بسته گردیده است. با آن که این متن فقط در کتاب اعلام الورى آمده، گزارش ها و شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، برای مثال در بسیارى از منابع وقتى حرف از قسم شکنى سه بستگان یهودى به فی مابین آمد، تصریح شد‌ه‌است که آن‌ها هنگام ورود رسول خداوند به مدینه، پیمانى را با آن حضرت امضا کردند (واقدى، المغازى، ج1، ص454؛ بلاذرى، فتوح البلدان، ص30؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص370 و طبرى، تاریخ، ج2، ص172). یا این که گفته اند: یهودیان با رسول قرار گذاشتند که به فایده و زیان او قدمى برندارند[5] (واقدى، المغازى، ج1، ص454 و بغوى، معالم التنزیل، ج4، ص313).

نکته مهم آن که بعدها یهودیان یکایک بندهاى این قرارداد را تحت پا گذارده، قول شکنى را به کمال رساندند. آنان وفادار شدند که به هیچ یک از این اقدامات دست نزنند: همکارى علیه نبی، همکارى علیه یاران رسول، اقدام تبلیغاتى، اقدام مسلحانه، پشتیبانى تدارکاتى دشمن، مکر هاى پنهان و آشکار در شب یا روز. با وجود همگی این قیدها و تأکیدها، در آینده خواهیم روئت کرد که برخى از این موسسه ها با تحت پاگذاشتن کلیه این موقعیت، قول خود را نقض کرده، با مسلمان‌ها وارد نزاع شدند. پس هر سه خویشان یهودى که بامسلمانان درگیر شدند، باپیامبر به عنوان رئیس دولت مدینه قول عدم تعدی داشتند.

شاید تصور خواهد شد که هدف پیامبر از این قراردادها این بود که از موضع ضعف خارج خواهد شد. البته با توجه به سیره نبی گرامى(ص) اسلام تردیدى نیست که عهد هاى فرستاده خدا به خصوص عهد آن حضرت با یهودیان، استراتژى و طریق اصولىِ او بود، نه تاکتیکى براى نبرد با آن‌ها؛ یعنى در شرایطی‌که یهودیان نقض قول نمى کردند فرستاده هم چنان به آن پاى سد بود. انعقاد عهد ها اپلیکیشن حکومتى آن حضرت بود و غرض از آن، زندگى مسالمت آمیز با دسته هاى متفاوت مثلا مخالفان؛ البته این که آن حضرت از طریق غیب مى دانست که یهودیان عهدوپیمان شکنى خواهند کرد یا این که قرآن از این ویژگى آن‌ها صحبت گفته ـ به فرض این که این آیات پیش از قول شکنى هاى یهود نازل شده باشد ـ دلیلى بر جدى نبودن این قراردادها نیست. در شرایطی‌که این تیم زندگى مسالمت آمیزى با مسلمان‌ها داشتند مسلماً پیامبر پروردگار با آن ها نمى جنگید. حمله به خیبر هم خلال این که مسبوق به قسم نبود، عامل ها متعددى داشت که در مورد خیبر به آن اشاره خواهیم کرد.

به طور کلى، اولیاى الهى بر پاى بندى بر عهدوپیمان تأکید فراوان داشتند و حتى چنانچه به ضرر او و امت اسلامى بود، آن را نقض نمى کردند.[6] نمونه بارز آن صلح حدیبیه و پیمان حکمیت هست. در صورتی قریش به قول شکنى دست نمى زد، نبی آفریدگار بنا نداشت که چنین کند؛ چنان که امیرمؤمنان(علیه السلام) به رغم پافشارى خوارج، قسم حکمیت را تا موعد قانونى اش نقض نکرد و بعد از آن که حکمین طبق قرارداد عمل نکردند، آماده مبارزه دوباره با شامیان شد.

برچسب ها تشریفات مشهد ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 227
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 40
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 486
  • بازدید ماه : 1994
  • بازدید سال : 5461
  • بازدید کلی : 5478
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی